پایگاه خبری تحریر نو 10 خرداد 1399 ساعت 10:26 http://tahrireno.ir/vdcfcjd0.w6dx0agiiw.html -------------------------------------------------- از ایران تماس گرفتن گفتند برگردد؛ عنوان : روایت امیر آقایی از نبودش در سریال حریم سلطان -------------------------------------------------- امیر آقایی در یک گفت و گوی تلفنی با عباس یاری درباره حضورش در سریال «حریم سلطان» و بازی در این مجموعه تلویزیونی و در ادامه بازگشتش به ایران توضیحاتی را ارائه کرد. متن : امیر آقایی در یک گفت و گوی تلفنی با عباس یاری درباره حضورش در سریال «حریم سلطان» و بازی در این مجموعه تلویزیونی و در ادامه بازگشتش به ایران توضیحاتی را ارائه کرد. به گزارش تحریرنو ؛ امیر آقایی در گفت و گوی ویدیویی با عباس یاری گفت: از بچگی می خواستم یک زبان دوم یاد بگیرم و با توجه به شرایط اقتصادی ام زبان ترکی استانبولی ارزان ترین زبان برای آموزش بود. من چهار سال و نیم استانبولی خواندم برای اینکه با بقیه پولم بتوانم فیلم ببینم. از ترم دوم به ادبیات ترک علاقه‌مند شدم و همیشه می گفتم برای رسیدن به آن جایگاه در سینما من که پولش را ندارم بروم هالیوود ولی تا ترکیه که می‌توانم برم. وی ادامه داد: در تمام این سالها پیشنهادهای زیادی از ترکیه بوده و من نمی پذیرفتم تا یک سریال بسیار بی نظیر تاریخی پیشنهاد شد و من رفتم و خیلی اذیتشون کردم تا قرارداد امضا کنم چون می خواستم برگردم و باز تو ایران کار کنم و آن سریال «حریم سلطان» بود. امیر آقایی در بخش دیگری از سخنان خود یادآور شد: من قرارداد بستم و تست و لباس و چند روز فیلمبرداری شد اما نگذاشتند من کار کنم. یک روز زنگ زدند گفتند برگرد. گفتم یعنی چی؟! گفتند شما رفتید برای فلان کانال دارید کار می کنید. گفتم سریال مال آن کانال نیست آن کانال بعدا پخشش می کند به من چه؟! من دارم یک کار می کنم که سیاسی هم نیست. من برای رسیدن به این نقطه زحمت کشیدم، مثل یک فوتبالیستم که لژیونر شده. گفتند نه آقا صلاح نیست برگرد. مسیجشون را هنوز دارم. امیر آقایی در بخش دیگری از سخنان خود تصریح کرد: من با حال خیلی بدی برگشتم. اولا آنجا من را جریمه کردند اما شانسی که آوردم کارگردان و تهیه کننده نگران من بودند و با من رفاقت کردند گفتند با بازیگر دیگری تکرار می کنیم. یادآور می شود، امیر آقایی چهارسال پیش در همین مورد در برنامه هفت گفته بود: من برای بازی در یک سریال ترکیه‌ای به آنجا رفتم. حتی به آنها قید کردم در لوکیشنی که روی میزش مشروبات الکی باشد، بازی نخواهم کرد. اما سر صحنه بودم که آقایان ایوبی، ایل‌بیگی و مدیران بالا با من تماس گرفتند که این کار شما هزینه دارد، برگردید تا ما در خدمت شما باشیم.