پایگاه خبری تحریر نو 8 اسفند 1396 ساعت 11:20 http://tahrireno.ir/vdcjxyev.uqeiyzsffu.html -------------------------------------------------- آیین یادمان مهدی علیمحمدی برگزار شد؛ عنوان : تجلیل از صدای «داستان شب» رادیو/ کسی که فاتح قلب ها و گوش ها است -------------------------------------------------- آیین پاسداشت مهدی علیمحمدی صدای ماندگار رادیو با حضور استادان رادیو و دوبله از جمله منوچهر اسماعیلی، اسماعیل میرفخزایی، نصرالله مدقالچی و... برگزار شد. متن : آیین پاسداشت مهدی علیمحمدی صدای ماندگار رادیو با حضور استادان رادیو و دوبله از جمله منوچهر اسماعیلی، اسماعیل میرفخزایی، نصرالله مدقالچی و... برگزار شد. به گزارش تحریرنو ؛ مراسم تجلیل از مهدی علیمحمدی استاد پیشکسوت رادیو و دوبله شب گذشته یکشنبه ششم اسفند ماه در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد. در ابتدای این مراسم بهزاد فراهانی روی سن آمد و درباره علیمحمدی گفت: من شرمنده ام که با وجود استادانی که اینجا حضور دارند ابتدا من صحبت می کنم. من از شاگردان استاد مهدی علیمحمدی، نصرت الله محتشم، بهشتی، ژاله و بسیاری عزیزان دیگر در رادیو بوده ام. فراهانی اظهار کرد: ما نسلی بودیم که دهه ۴۰ به رادیو راهمان دادند. البته در ابتدای ورودم به من گفتند سین شین تو می زند و رد شدم و بعدها به لطف سیروس ابراهیم زاده مرا به مکتب علیمحمدی راه دادند. وی با اشاره به آثار رادیویی علیمحمدی یادآور شد: بسیاری از برنامه های خوب رادیو از کارهای علیمحمدی است و او هم چون در مکتب «نوشینی» آموخته بود چنته پرباری داشت. این بازیگر رادیو اضافه کرد: ما در مکتب او به بنیان های دیالوگ پی بردیم در پشت دیالوگ مُنتَهایی نهفته است‌. فراهانی با اشاره به تکنیک های رادیویی و مسایل دیگری که از این استاد پیشکسوت آموخته است، عنوان کرد: من از او آموختم صداسازی را در رادیو فراموش ‌کنیم، هرچه هستیم، هستیم. ما حتی لباس پوشیدن را از او یاد گرفتیم ولی توانایی این را نداشتیم که به جنتلمنی او برسیم. او همیشه شیک پشت میکروفن می ایستاد و پیرایشی داشت که آموزنده بود و وقتی جلوی میکروفن او می رفتید شما هم باید شیک می بودید. دیسیپلین بزرگترین مساله ای بود که ما از او آموختیم. وی ادامه داد: من دست پرورده عباس جوانمرد، علیمحمدی و استادان دیگری هستم که رفتار، منش و احترام به پیشکسوت را به من آموختند. من همیشه برابر جوانمرد دو زانو هستم و آموخته ام اگر یاد گرفته ام باید این آیین را پاسخ دهم. این بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون سخنانش را با این جمله تمام کرد: دوستان جوان یادشان باشد ما آن زمان فقط رادیو را داشتیم و پیک شادی مردم، داستان های شب یا قصه ظهر جمعه بود و ما آن زمان امکانات شادی نداشتیم. در ادامه مراسم اسماعیل میرفخرایی مجری و گوینده نیز مقابل میکروفن قرار گرفت و درباره علاقه خود در نوجوانی به رادیو بیان کرد: پدر من در دبیرستان کارمند ثبت احوال بود، یک روز گفت در تعاونی ثبت احوال رادیو می فروشند. من ۸۰ تومان پول عیدی داشتم او هم مقداری رویش گذاشت و یک رادیو خریدیم. رادیو آن زمان، مونس، معلم و همه چیز من شد و همه تنهایی هایم با رادیو پر شد. این مجری تلوزیون یادآور شد: من بعد از رادیو به تلویزیون آمدم و به برنامه های علمی رفتم و به این ترتیب آغاز کار من و بسیاری دیگر در تلویزیون از رادیو بود. روزی که ما را راه دادند و به رادیو رفتیم من از ذوق می مردم و چون رشته ام فیزیک بود و عاشق فرستنده بودم به دنبال فرستنده رادیو می گشتم. وی در بخش دیگری از سخنانش به تعدد شبکه های رادیویی امروزه اشاره و بیان کرد: من با تعدد شبکه های رادیویی مخالف نیستم ولی تعدد رادیو باید براساس محتوا باشد. نصرالله مدقالچی دوبلور پیشکسوت نیز در این مراسم با اشاره به اهمیت هنرمندان در جامعه تصریح کرد: صحبت از نمردن هنرمند شد و من خاطرم آمد دو سه ماه پیش دیالوگی در کاری داشتم که محتوایش این بود که موسیقیدانانی از جمله موتزارت، باخ و... نمرده اند بلکه تبدیل به موسیقی شده اند و واقعا هنرمند نمی میرد زیرا که همیشه از او یاد می شود. وی سپس به خاطره ای از اینکه چگونه به حوزه دوبله وارد شد اشاره و بیان کرد: اول تابستان ۴۱ من در بانک مرکزی به خیابان فردوسی رفته بودم در آنجا اتاقی بود که آقای علیمحمدی و دایی من و دوستانشان حضور داشتند و داییم مرا به علیمحمدی معرفی کرد. او هم اسم و فامیل مرا پرسید و بعد پرسید: عجب صدایی داری دوست داری بیایی دوبله؟ مدقالچی اضافه کرد: من شب را خوب نخوابیدم و صبح رفتم آنجا علیمحمدی مرا پذیرفت و و اولین بار از من خواست واژه «اطاعت» را که یک نفر در نقشی بیان می کرد، بگویم. در این مراسم دیگر دوبلوری که سخن گفت منوچهر اسماعیلی بود که تصریح کرد: بزرگداشت استاد علیمحمدی است و نمی شود حرف نزد. قبل از اینکه ما تجربه ای کسب کنیم علیمحمدی دل ها، قلب ها و گوش ها را فتح کرده بود. ما وقتی به سر کار آمدیم که او دل ها را مجذوب خود کرده بود. وی ادامه داد: آن زمان تلویزیون در کار نبود، رادیو بود و صدای مخملین علیمحمدی گوش ها را فتح کرده بود. ما به تدریج با وجود او آشنا شدیم و من به شخصه در بسیاری از فیلم ها افتخار شاگردی او را داشتم که چگونه حرف بزنم و چگونه به گوش ها نزدیک شوم. این مرد هزار صدای دوبله یادآور شد: وجود او نزدیک به فردوسی و حافظ و سعدی است. استاد تو برای من فردوسی و حافظ هستی. امیرمحمد صمصامی دیگر دوبلور نیز در این مراسم به یک جمله همیشگی علیمحمدی در برنامه های رادیویی اش اشاره و بیان کرد: من هم افختخار شاگردی او را داشتم. ما اولین دوره آکادمیک دوبله بعد از انقلاب بودیم و من یادم است او با چه مصایبی سر کلاس می آمد. علیمحمدی همیشه یک جمله معروف داشت که می گفت «دوسِتون دارم» و من می خواهم شما هم همین جمله را به استاد بگویید. در این مراسم برای تجلیل از مهدی علیمحمدی کیکی مقابل وی قرار گرفت و او گفت: من همه شما را دوست دارم و خودتان می دانید. من از دنیا ممکن است سیر باشم اما از شما سیر نمی شوم چراکه جز محبت و قشنگی از شما ندیدم. وی بیان کرد: هنرمندان بزرگی در بین شما هستند که من در مقابلشان هیچ هستم، علیمحمدی فقط صدا دارد اما تکنیک کار هنرمندان برتر است. علیمحمدی در پایان اظهار کرد: در دنیا اگر دوبله ای وجود دارد که ستودنی و تعریفی است به ایرانی ها تعلق دارد و در پایان این مراسم دوبلورها و مهمانان مراسم با وی عکس یادگاری انداختند.