کارگردان "جامهدران" در جلسهی نقد و بررسی این فیلم؛
خواستم اولین فیلم بلندم تاثیرگذار باشد
14 دی 1394 ساعت 15:37
جلسهی نقد و بررسی فیلم "جامهدران" ساختهی حمیدرضا قطبی شامگاه یکشنبه ۱۳ دیماه ۱۳۹۴ در سالن آمفی تئاتر فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
جلسهی نقد و بررسی فیلم "جامهدران" ساختهی حمیدرضا قطبی شامگاه یکشنبه ۱۳ دیماه ۱۳۹۴ در سالن آمفی تئاتر فرهنگسرای ارسباران برگزار شد.
به گزارش تحریرنو، در این جلسه که با استقبال مخاطبان مواجه بود حمیدرضا قطبی (نویسنده و کارگردان)، ناهید طباطبایی (نویسندهی کتاب جامهدران و نویسندهی فیلمنامه)، امیر مهاجر (از نویسندگان فیلمنامه)، سیدجمال ساداتیان (تهیهکننده)، مریم کاظمی (بازیگر) و آرامه اعتمادی (منتقد میهمان) حضور داشتند و ضمن صحبت دربارهی فیلم به پاسخگویی به پرسشهای حاضران پرداختند. این جلسه با اجرای کوروش جاهد کارشناس سینما به شرح زیر برگزار شد:
کوروش جاهد: دو نکتهی مهم در مواجههی با این فیلم وجود دارد، یکی اینکه این اولین فیلم بلند سینمایی این کارگردان است و نکتهی دوم اینکه ایشان برای اولین فیلمشان یک کار اقتباسی را انتخاب کردهاند. من در سینمای ایران خیلی کم سراغ دارم که فیلم های اقتباسی ساخته شده باشند. بهتر است برای شروع با این سوال آغاز کنیم که چهطور یک کارگردان برای اولین فیلم خود تصمیم میگیرد دست به اقتباس بزند؟
ناهید طباطبایی: من بهعنوان نویسندهی کتاب می توانم بگویم که وقتی شروع به کار نوشتن کتاب میکنم مطمئنا برای آن آرزوهایی دارم و خوشبختانه یکی از آرزوهایم در مورد این کتاب جامهی عمل پوشیده است. از آنجاییکه شخصیتپردازی در این کتاب وجود داشت و زمان قصه نیز به دوران خاصی محدود بود نگرانیهایی از چهگونه به تصویرکشیده شدن آن داشتم اما با ساختهشدن فیلم از کار راضی بودم. فیلم ۷۰درصد به داستان وفادار بوده است. بهنظرم نویسنده باید اینقدر انعطاف داشته باشد تا اجازه اعمال تغییرات را در کار بدهد. این قصه پایش در واقعیتها بود و سرش در تخیلات. هستهی اولیهی داستان جایی در واقعیت داشته که روایت شده است.
حمیدرضا قطبی: بنده بر طبق روال زندگی کاری و حرفهایم باید کتاب و قصه زیاد میخواندم. از اینرو برای ساخت اولین فیلم بلندم هم میخواستم داستانی تاثیرگذار داشته باشم. با مطالعه این کتاب داستان را واجد شرایط یافتم.
کوروش جاهد: آقای ساداتیان در مورد تهیهکنندگی کار بفرمایید؟
سیدجمال ساداتیان: بهنظرم وظیفهی هر تهیهکننده این است که امکان به تصویرکشیده شدن داستان را فراهم آورد. این فیلم سه اپیزود سخت داشت. سختی کار بهلحاظ تاریخی آن است زیرا خیلی از چیزها از زندگی امروزه مردم خارج شده و حالت موزهای پیدا کرده است. اما در هر صورت ماهی به آب زنده است و اثر هنری به ارتباطش با مخاطب. ما شرایط اکران خوبی در سینمای امروز ایران نداریم. ۱۰۰ فیلم در سال با حدود ۱۴۰ سالن نمایش وجود دارد. این فیلم وقتی به سینما آزادی رفت با ۱۲ فیلم دیگر در آنجا مواجه شد. از ۵ سالن سینما آزادی ۳ تای آن اختصاص به ۳ فیلم خاص داشت این یعنی ۹ فیلم دیگر میماند با تنها دو سالن! خوب ملاحظه بفرمائید که با همهی کاستیها استقبال خوبی از فیلم بهعمل آمده است.
کوروش جاهد: اینطور که بهنظر میرسد شرایط بخصوص اکران در ایران روی زیباییشناسی فیلمها هم تاثیر گذاشته است. گاهی باید المانهای غیرهنری در فیلمها گنجانده شوند تا باعث فروش فیلم شوند. بههر صورت دربارهی این فیلم میتوانم بگویم که فضاسازی ۴۰ سال پیش بهصورت جالبی اتفاق افتاده است زیرا تمام شکل و شمایل شهرها تغییر کرده و این فیلم جنبههای نوستالژیک زیادی دارد.
سیدجمال ساداتیان: در دیویدی فیلم که منتشر خواهد شد، در قسمت پشتصحنهها خواهید دید که چه سختیهایی برای فراهمشدن این فضاسازی کشیده شده است.
کوروش جاهد: آقای مهاجر از همکاری برای نگارش فیلمنامه بفرمایید.
امیر مهاجر: من از قبل با آقای قطبی آشنایی داشتم و زمانیکه به این گروه پیوستم فیلمنامه نوشته شدهبود و هنگام بازنویسی به آن اضافه شدم. نکتهی مهم در کارگروهی این است که من باید به نقطهی اشتراک با کارگردان میرسیدم. من ابتدا فیلمنامه و بعد کتابرا خواندم و بهنظرم متن خیلی به ادبیات نزدیک بود و نظرم این بود که اگر ما بخواهیم خیلی به کتاب و ادبیات وفادار باشیم دست خودمان را بستهایم. در هر صورت فکر میکنم که کار موفق از آب در آمده است.
کوروش جاهد: خانم اعتمادی از هر زاویهای که مناسب میدانید میتوانید بحث را شروع کنید.
آرامه اعتمادی: بهنظرم این فیلم قابلقبول و محترم است. با اینکه در چند زمان تصویر میشود فیلم خوشتصویری است که زحمات زیادی برای آن کشیده شده است. فیلم "جامهدران" را میشود یک فیلم خوب در شرایط امروز سینمای امروز ایران محاسبه کرد. فیلمنامهی فیلم در مرز شاخص و معمولیبودن میایستد. فیلم با فضای سرد شروع میشود و رفتهرفته گرم و جذاب میشود و میتواند با مخاطب ارتباط برقرار کند. زیاد بودن نریشنها هم میتواند برای مخاطب آزاردهنده باشد.
کوروش جاهد: نکتهی جالب دیگر فیلم سه روایتی بودن آن است که مرا بهیاد فیلم ساعتها میاندازد که داستان سه زن در آن روایت میشود. فیلم از پلانهای جهان مدرن امروزی و ماشینهای شاسیبلند شروع می شود و رفتهرفته بهعمق و ریشهیابی تمدن امروزی میرسد . گویی تمام المانهای تمدن امروزی لایهبرداری میشود تا به روستا برسد.
آرامه اعتمادی: در مقام مقایسه ذهن من بیشتر بهسمت فیلمهای آقای بیضایی سوق پیدا کرد. استفاده از المانهایی مانند آینه، صحنههای عزاداری و عصبیبودن بازیگر زن که مرا بهیاد خانم سوسن تسلیمی انداخت.
در اپیزود شیرین احساس میشود که کارگردان میخواهد تازه به دوران رسیدهها را زیر سوال ببرد و در قسمتهای گذشته گویا میخواهد سیستم ارباب و رعیتی را نقد کند. فکر میکنم جانب احتیاط لحاظ شده تا توسط ارشاد مشکلی برای آن پیش نیاید.
کوروش جاهد: بهنظرم حتی امروزه هم سیستم ارباب و رعیتی در ادارات و جامعه وجود دارد و دیده میشود. بهنظرم شاخصهی طبقهی متوسط علاقهمندیهای فرهنگی و چهگونه گذراندن اوقات زندگی است نه سطح در آمد آن. متاسفانه در سالهای اخیر خیلی این طبقه مورد هجوم قرار گرفته است.
حمیدرضا قطبی: من خانوادهی سرمدی را خورده بورژوای مرفه میدانم که طبیعتا یک بخشی از آنها هم تازه به دوران رسیده هستند. البته برای اولینبار بگویم که رمان یک زمانی از زمان حال حاضر ما عقبتر است اما ما در فیلمنامه زمان را کمی جلوتر آوردیم تا بهزمان حال برسیم. در کتاب راجع به فرنگ رفتن و آمریکا رفتن و این چیزها حرف میزنند و در کتاب شیرین در ایران زندگی میکند و شوهرش دیده میشود و گلههای شیرین بین او و شوهرش بیان میشود. خانواده شوهر او غربزده هستند و در صدد رفتن از ایران هستند و ماجرا بهزمان اوایل انقلاب نزدیکتر است، ولی ما فیلمنامهای نوشتیم تا بهزمان حال نزدیکتر باشد. فکر کردیم برای انجام اینکار شاخصههای دیگری را مطرح کنیم. از جمله نشان دادن طبقه نوکیسه. فکر کردم باید به اینها نزدیک شوم تا طبقهای که تمایل به ایران گریزی دارد.
آرامه اعتمادی: ارباب رعیتی بهزمان حالکه میرسد تبدیل میشود به اشرافیت.
حمیدرضا قطبی: گرایش قشر مرفه به طبقهی حاکم است.
آرامه اعتمادی: منهم برای همین میگویم که جنبهی احتیاط لحاظ شده است.
حمیدرضا قطبی: تا حدودی بله. البته من با سرمایهداری خیلی مشکلی ندارم و بهنظرم خورده بورژوازی است که برایم مهم است.
ناهید طباطبایی: نظر من این بود که خانوادهی پدری و مادری شیرین از هم متفاوتاند. خانوادهی پدری او اربابی است اما خانوادهی مادری او خورده بورژوا و تازه بهدوران رسیده و نوکیسه هستند. در این میان شیرین تنهاست. بهنظرم اگر کسی اصل خودش را بداند و قبول کند میتواند درست زندگی کند. انتقاد من به خورده بورژواست. طبقهی رعیت ارزشهایی دارد و طبقهی اربابی هم ارزشهایی دارد اما این وسط طبقهی بورژواست که بلاتکلیف است.
حمیدرضا قطبی: مساله پیدا کردن هویت است. شیرین به پدرش و خانواده او نزدیک است و از مهلقا دور است. بهقول گوهر خون است که او را به این سمت میکشد. دوست دارم در اینجا بیان کنم که نکتهای همواره گریبانگیر جامعهی هنری ما میشود و آن این است که در مواجهه با اثر هنری همه بهدنبال رگههای فلسفی و سیاسی و... در آن میگردند در صورتیکه در فیلم ابتدا و اول از همه توانایی درست تعریف کردن قصه مهم است. از نظر تصویربرداری و نورپردازی هم باید بگویم که آقای قاسمی کولاک کرده و بهترین کار را انجام داده است.
آرامه اعتمادی: این نقطهضعف فیلم است که ما فقط از طریق اپیزود شیرین و زمان حال است که به هویت خانوادهی مهلقا پی میبریم. حتما باید در زمانیکه قصهی مهلقا گفته میشد به خصوصیات خانوادهی او اشاره میشد تا باعث آشکار شدن آن برای مخاطب شود.
کوروش جاهد: عارضهی دیگری که در فیلمها وجود دارد این است که در فیلمها طرف آقایان و یا خانمها گرفته میشود ولی در این فیلم این اتفاق نیفتاد. مرد و زن در جامعه در کنار هم زندگی میکنند و اگر آثاری ساخته شوند که خوبیها و بدیها را توامان نشان دهند بهتر است.
امیر مهاجر: اولین تلاش آقای قطبی این بود که آدم سیاه و سفید و منفی در این فیلم نداشته باشیم و آدمها خاکستری شوند. البته من انتقادی هم نسبت به نقد در جامعه دارم. نقد باید در نظر داشته باشد که چه زحماتی کشیده شده تا یک اثر بهوجود بیاید. یعنی اثر هنری باید در ظرف زمان و مکان ساخته شدنش ارزشگذاری شود. در مورد این فیلم اینکه کارگردانی جرات کرده برای اولین فیلمش ریسک کند و از لحاظ تعداد بازیگران و لوکیشنها و هزینه و... کار سختی را انتخاب کند و موفق هم باشد، مهم است. نقد باید سازنده باشد تا کسی که قدمی در راه گذاشته بتواند قدمی جلوتر برود.
آرامه اعتمادی: یک زمانی در سینمای ایران فیلمهای اول کارگردانها بهترین اثر ایشان بود اما امروزه دیگر اینچنین نیست و میتوان از کارگردانها چنین انتظاری نداشت. این فیلم بهعنوان فیلم اول نمرهی قبولی را دریافت میکند و میتوان منتظر فیلمهای بهتر از ایشان بود.
کوروش جاهد: امیدوارم نقدهای جامعهها هم روزبهروز حرفهایتر و بهتر شوند. هر کارگردانی باید خوشحال شود که امکان نقد برای فیلمش فراهم شود. هرکسی که نظری میدهد انباشته ذهنی و تجربیاتش بهذهنش میآید و آنرا بیان میکند اما نقدهای حرفهای از این مرحله عبور میکنند.
مریم کاظمی: برای من بهعنوان بازیگر این مهم است که نمونههای شخصیت را در جامعه دیده باشم. از آنجاییکه هم رمان و هم فیلمنامه براساس واقعیتهای تاریخی جامعه ما نوشته شدهاند من توانستم مابه ازای واقعی این آدمها را در جامعه ببینم و از آنها الهام گرفتم و بازیکردن در این نقش برایم سخت نبود.
این جلسهی نقد و بررسی با پرسش و پاسخ بین میهمانان و مخاطبان ادامه یافت و به پایان رسید.
کد مطلب: 4019
آدرس مطلب: http://tahrireno.ir/vdcf.ydjiw6dx1giaw.html