نگاهی بر نمایش آشویتس زنان
زن را نمی شناسم.اما یک چیز راخوب میدانم: چوبه ی دار،گیوتین،صندلی الکتریکی،و بمب اتم را ، زن اختراع نکرده است.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۰ ارديبهشت ۱۳۹۵ ساعت ۱۳:۳۰
 
نگاهی بر نمایش آشویتس زنان
 
"آواز فرشته ای در تاریکی"

"زن را نمی شناسم.اما یک چیز راخوب میدانم: چوبه ی دار،گیوتین،صندلی الکتریکی،و بمب اتم را ، زن اختراع نکرده است."

میزی چهارگوش و فضایی تاریک. تک و توک نورهایی از انتها سالن را کمی روشن می کنند.

سه زن و یک مرد پشت میزی رنگین اما با بشقاب های خالی نشسته اند. خانواده ای تداعی کننده ی سیب زمینی خورهای ونگوگ. هر یک از زنان شمعی در دست دارد و فندکی. در این تاریکی، این روشنایی شعله ی شمع است که بسیار به چشم می خورد، مونولوگی در چهار صحنه ی تاریک... به راستی که دوران جنگ های جهانی سال های تاریکی ست.

زنی از بی کسیِ کودکی هایش می گوید تا روزی که کلفت زوج متمولی در شهر کراکف می گردد. پس از مرگ خانم خانه، کلفت معشوقه ی مرد می شود. معشوقه یا کلفت؟ بخوانیم آلت دست، بخوانیم بازیچه ی شهوت. کلفت از آقایش باردار می شود . گرچه آقا بچه ی همسرش را نیز مال خود نمی دانست "اگه این جوری باشه همه بچه های این شهر مال منن."

ژانت، زنی دیگر، نوازنده ای از خانواده ای کاتولیک. او دختری ست که همگان معتقدند صدا و آوازی آسمانی دارد، بسان فرشتگان. دخترک فلج از مرگ رهایی می یابد اما به عنوان غنیمت جنگی بازیچه ی دست دشمن می شود. بازیچه ای موزیکال که یا باید بخواند و بنوازد، و یا...

هیلدا. پدرش او را به دشمن تفویض کرد تا زنده بماند. دخترک یهودی بازیچه ی شهوت نازی ها می شود در حالی که دو برادر و مادرش کشته می شوند. او نیز از یک دشمن باردار می شود اما...

در هر جنگ و آشوبی معمولا زنان و کودکان اولین قربانیان هستند.به خصوص زنان از سالیان دور و در طول تاریخ به عنوان غنایم جنگی و بردگان جنسی سربازان اسیر می گشتند.اما برای درک کردن این موضوع نیازی نیست تنها به دوران جنگ فکر کنیم. کافی ست نگاهی به اخبار و آمار جهانی مربوط به جنایات شنیع جنسی و مراکز روان درمانی مربوط به این دسته از قربانیان بیندازیم. حتی می توان پا را فراتر گذاشت و به فرهنگ نیز اشاره کرد. فرهنگی که در آن از عبارت "فتح کردن زن" استفاده می شود و فرهنگی که موجب می گردد عده ای به لذت "فتح کردن" یک شخص خاص اکتفا نکنند. نمایش اگرچه به ظاهر تنها زنانی از ورشو را به "نمایش" می گذارد اما به طور کلی "آشویتس" را می توان به زندگی زنان بسیاری در طول تاریخ تعمیم داد. ازدواج ها و هم خوابگی های بسیاری که... "هر شب توی کوره می خوابم." " من برای مردن آرایش می کنم. روز بعد از مرگ دوباره در تخت-در کوره بیدار می شوم."

ژانت، دخترک نوازنده به خاطر صدای زیبایش مدام فرشته خطاب می گردد.فرشته ای که بهتر است در کلیسا آواز بخواند (مبادا آوازش به جاهای ناجور برسد). عبارت "فرشته در خانه" یکی از اصطلاحات فمینیستی ست بدین معنا که زن خوب، زنی است که در خانه بماند و به کارهایی که جامعه برایش معین کرده – نقش های سنتی به علاوه ی نقش همسری و رابطه جنسی تنها به شوهر- بپردازد. ناگفته نماند که اصولا از نگاه سنتی "زنان پاک" اصولا علاقه یا هیچ گونه میل جنسی ندارند و اگر زنی از این میل طبیعی سخن بگوید برچسب "ناپاکی" و بی حیایی می خورد. از زنان می خواهند که مانند فرشتگان باشند، موجوداتی زیبا که از غرایز انسانی بی بهره اند... دخترک آوازه خوان نیز چنین است، او از کمر به پایین فلج است و بر ویلچر می نشیند. و چه پارادوکسی است وقتی دختری نشسته بر ویلچر، آموزش قدم های رقص می دهد. و این است حکایت زنانی که خیلی چیزها را خود هرگز تجربه نمی کنند و باید به نسل بعد آموزش دهند. ژانت، فرشته ای ست که ویلن می نوازد تا سربازان دشمن روحیه بگیرند و هرچه بهتر حمله کنند. "ویلن برای فتح یک شهر، یا فتح یک تخت!"

هیلدا به قربانی بودن اکتفا نمی کند.او که دیگر کسی و چیزی برای از دست دادن ندارد، فرزندش را نشانه ی پیروزی بر دشمن می شمرد. زمانی که نازی ضد یهود به دختری یهودی تجاوز می کند و خود فرزندی یهودی به جای می گذارد. "این بچه یعنی پایان جنگ، یعنی تو باختی."

اما امکان ندارد در جایی از دنیا زنان بازیچه شوند بی آن که ابتدا مردان بازیچه شده باشند. یگانه مرد نمایش نیز خود بازیچه است. او که پیوند دهنده ی شخصیت های نمایش به یک دیگر است، نماینده ی میلیون ها مردی است که در هر جنگ بازیچه ی دست سیاست مداران می گردند. مردانی که به میدان ها رفته، می جنگند، می کشند و زخمی و زنده، یا خونین و مرده بازمی گردند.در حالی که سیاست مداران پشت میز خود صحیح و سالم نشسته اند و سیگار می کشند. مردانی که شاید خود روحیه ای لطیف داشته باشند و نمی خواهند قاتل باشند، اما برایشان قتل را رشادت و مرگ را شهادت معنا می کنند و به سودای ترفیع درجه به میدان می کشانند... .

"آشویتس زنان" یادآوری رنج زنانی ست که می سوزند و مردانی که خود شعله می شوند. زنانی که لزوما نمرده اند و کوره های آدم سوزی را ندیده اند. آن ها هر یک شمعی و شعله ای و شاید کوره ای در زندگی خویش دارند که در عین نفس کشیدن در آن می سوزند و می سازند. چه بسیار جنایات و تجاوزات جنسی که هر یک خود کوره ای ست برای آدم سوزی. "حس کردن آتیش کوره...آتیش کوره یا آتیش تخت..."

"آشویتس زنان" تا ۷ خرداد ساعت ۲۰:۳۰ در تماشاخانه ی بازیگاه به روی صحنه خواهد بود.

ساحل اسماعیلی
کد مطلب: 5428