"هفت ماهگی"، جنینِ ناقصِ مرده
"هفت ماهگی"، فیلم سوم هاتف علیمردانی بعد از "مردن به‌وقت شهریور" و "کوچه‌ی بی‌نام‌"، یک فیلم پریشان و سرشا از ضعف است.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۱۵ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۱۰
 
"هفت ماهگی"، جنینِ ناقصِ مرده
 
سینمای ایران با بحران کمبود سرمایه روبرو شده است. فیلمسازان مستقلی که به نهادهای دولتی یا شرکتهای نیمه خصوصی ثروتمند وصل نیستند ، در تامین هزینه تولید فیلمهایشان درمانده اند و روز به روز تحلیل می‌روند . فیلمنامه های زیادی تصویب شده و مجوز تولید گرفته اند اما به فیلمبرداری نمی رسند. ایده های بعضا درخشانی که ساختشان می تواند سینمای ایران را به رنگ ها و لحن های تازه مهمان کند.

در این بساط ، تماشای فیلمهایی که پیداست با بودجه های نسبتا سنگین ساخته شده اند و از پایین ترین سطح کیفی ممکن برخوردارند تجربه دردناکی است که امسال هم در جشنواره بین المللی فیلم فجر ادامه دارد . فیلمهایی مثل نیمه شب اتفاق افتاد و هفت ماهگی در روزهای اول جشنواره از این گروه آثار بودند . پرستاره و پرهزینه ، و بی اثر و سطحی و آشفته.

"هفت ماهگی"، فیلم سوم هاتف علیمردانی بعد از "مردن به‌وقت شهریور" و "کوچه‌ی بی‌نام‌"، یک فیلم پریشان و سرشا از ضعف است. فیلمنامه فیلم مغشوش ، بی ساختار و پر از اتفاق است ، و نویسنده به جای طراحی ایده و موقعیت های بکر ، به کلیشه ها پناه برده و تقریبا تمام پیچ های داستان با "اتفاق" همراه شده است تا منطق روایی . شخصیت پردازی در فیلمنامه بسیار ضعیف اتفاق می افتد ، تا حایی که دو سوم از فیلم می گذرد و ما هنوز نمی دانیم "سالومه" که دختری لوند و شرور است چه نقشی در خانواده دارد ، یا آن مردی که در ابتدای فیلم مهمان خانواده است کجا غیب می شود و ... حتی پرداخت شخصیتهای اصلی هم تعریفی ندارد ، چنان که تا انتها هم معلوم نمی شود ازدواج رعنا با این مرد بی حوصله بدخلق که مشکلات اخلاقی هم دارد یه معیاری داشته . از سوی دیگر ، شیوه دیالوگ نویسی، موقعیتهای طراحی شده تکراری و نخ نما ، روابط سست عوامل داستان با هم و برقرار نشدن رابطه حسی مخاطب با مختصات شخصیتها درنهایت متنی معیوب را به مخاطب هدیه می کند.

علیمردانی در مقام کارگردان فیلم گرچه در زمینه دکوپاژ و استفاده از پلان سکانس در نماهای مکرر داخلی خلاقانه عمل کرده ، اما در هدایت بازیگرانش بسیار ضعیف بوده . بازیهای فیلم به طرز اغراق آمیزی بدند ، انگار که مثلا پگاه آهنگرانی خواسته نشان بدهد اگر تصمیم بگیرد بد بازی کند ، تا کجا می تواند پیش برود ! از سوی دیگر اصرار کارگردان به استفاده از نماهای طولانی حرکتی در داخل خانه ها – به ویژه خانه مادر – با تکرار بیش از حد کلافه کننده و سرگیجه آور می شود . برخلاف کوچه بی نام که کارگردانی ساده و هوشمندانه علیمردانی بدل به برگ برنده فیلم شده بود ، اینجا به نظر می رسد همه چیز از جمله توانایی علیمردانی فدای تولید سریع و رسیدن فیلم به جشنواره شده است... .

بازیگران فیلم موفق شده اند دسته جمعی تصویری مخدوش از هنر بازیگری در سینمای ایران را به نمایش بگذارند . حامد بهداد که امسال سعی کرده طیفی متنوع از نقشها را انتخاب کند ، در این فیلم بازی خنثی و ساده ای دارد شبیه بسیاری از بازیهای دیگرش . باران کوثری تنها بازیگر فیلم است که موفق شده خلاق باشد و کمی از دیوانگی های یک زن باردار را به نمایش بگذارد ، و همین . فرشته صدرعرفائی بازیگر نخبه و کم کار سینمای ایران در نقشی بازی کرده که یک بازیگر تازه کار تلویزیون هم از پش بر می آمد ، پگاه آهنگرانی با بازی اغراق آمیز و ضعیف خود بی تردید بدترین بازی دوره بازیگری خود را به نمایش می گذارد ، هانیه توسلی کلا شخصیتی را که بازی می کند اشتباه درک کرده ، و از همه بدتر هم احمد مهران فر است که انگار قرار نیست از شخصیت ارسطوی پایتخت جدا شود . حیف از حجم بالای توانایی این تیم بازیگری که به سادگی بر باد رفت.

سئوالی که بعد از تماشای فیلم ذهن ها را ها نمی کند همان است که در ابتدای یادداشت گفته شد . در این وانفسای بی پولی سینمای ایران ، این چند صد میلیون – اگر نگیم یکی دو میلیارد – تومان پولی کهه صرف شده برای ساختن فیلمی که تماشایش برای یک بار هم تجربه ای آزارنده است ، با چه هدف و انگیزه ای تامین شده ؟ نمی شد از خیر تیتراژ دلربای "نویسنده و کارگردان" بگذری آقای علیمردانی ؟ نمی شد فیلمت را سر صبر بسازی و از این همه ضعف فرار کنی ؟ مخاظب چه گناهی دارد که باید باز هم فیلم آپارتمانی ببیند ، با شخصیتهایی پرشمار که آنقدر حرف می زنند که معلوم نیست چه می گویند؟

جوابی در کار نیست . مثل تمام سالهای اخیر که سئوالاتی مشابه پرسیده شد و جوابی در کار نبود و سال به سال اوضاع اکران بدتر و بدتر شد . فقط کاش یادمان باشد که این فیلمها ، روند انحطاط سینمای ایران را تسریع می کنند . کاش کمتر شوند.
کد مطلب: 4457