گزارش برنامه‌ی پنج‌شنبه ۲۸ آبان "نقد سینما"
برنامه‌ی "نقد سینما" در قسمت پنج‌شنبه ۲۸ آبان خود به بررسی گروه سینمایی "هنر و تجربه" و هم‌چنین نقد "ذوب شدن پادشاه" و "خاکستر و برف" دو اثر اکران شده در این گروه سینمایی پرداخت.
تاریخ انتشار : شنبه ۳۰ آبان ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۴۷
 
گزارش برنامه‌ی پنج‌شنبه ۲۸ آبان "نقد سینما"
 
برنامه‌ی "نقد سینما" در قسمت پنج‌شنبه ۲۸ آبان خود به بررسی گروه سینمایی "هنر و تجربه" و هم‌چنین نقد "ذوب شدن پادشاه" و "خاکستر و برف" دو اثر اکران شده در این گروه سینمایی پرداخت.

به گزارش تحریرنو، در اين قسمت از برنامه‌ی نقد چهار، امیرشهاب رضویان، مجری و سردبیر نقد سینما در ابتدا با تبریک ۲۹ آبان‌ماه سال‌روز تولد جمشید مشایخی کلیپی از آثار وی را به نمایش گذاشت. اختتامیه‌ی سی‌ودومین دوره از جشنواره فیلم کوتاه هم یکی از گزارش‌های اين برنامه بود.

در ادامه، امیرشهاب رضویان با بررسی تاریخ فیلم‌سازی تجربی در ایران گفت: از اوایل دهه‌ی ۳۰، پس از بازگشت فارغ‌التحصیلان سینما از خارج به ایران، نمایش فیلم‌های متفاوت به‌همت زنده‌يادان فرخ غفاری و هوشنگ كاووسی در کشور اتفاق افتاد که در ادامه به‌شکل‌گیری سینمای متفاوت و هنری انجامید.

در ادامه‌ی بحث گروه سینمایی "هنر و تجربه" که یک‌سالی است حیات خود را در سینمای کشور آغاز کرده است با حضور مسعود امینی‌تیرانی، کارگردان فیلم "بیداری برای سه روز" و رضا درستکار، نویسنده و منتقد سینمایی آغاز شد.

رضویان با اشاره به تاریخ شکل‌گیری فیلم‌سازی تجربی در ایران گفت: پیش از ساخت فیلم‌هایی مانند "شب قوزی" در اواخر دهه‌ی ٣٠ و "خشت و آیینه" در اواسط دهه‌ی ۴۰، ما سینمای متفاوت نداشتیم و بعد از این فیلم‌ها بودند که پای مخاطبان برای دیدن چنین آثاری به سینما باز شد.

درستکار در ادامه‌ی صحبت‌هایش با اشاره به وجود دو جریان اصلی فیلم‌سازی و جریان تجربی در سینمای جهان اظهار کرد: خاست‌گاه جریان اصلی سینما، هالیوود و بالیوود است که از سه مولفه‌ی تولید و توزیع و عرضه تشکیل شده است، در بخش تولید کمپانی‌ها بهترین عوامل را برای کار به خدمت می‌گیرند و در بخش توزیع و عرضه هم بیش‌ترین تبلیغات و سالن‌های سینمایی در جهان را هم در اختیار دارند. در ایران اما ما اصلا این جریان اصلی سینما را نداریم.

وی با بیان این‌که جریان اصلی سینمای ما از بین رفته است، اذعان کرد: در حال حاضر هیچ ستاره ای غیر از عطاران نداریم، در آمریکا سالانه ۵۰۰ فیلم تولید می‌شود که ۴۵۰ تا یک فرمول دارد، جریان عادی، بحران، ظهور قهرمان و در نهایت پیروزی او، الگوهای تکراری در مخاطب ایجاد دل‌زدگی می‌کند و سینمای هنری برای رفع این دل‌زدگی از طریق اجرای فرم‌های جدید، شکل گرفته است.

درستکار با بیان این‌که جریان سینمای تجربی به جریان اصلی سینما متصل است، ادامه داد: سینمای تجربی رنسانس موقت در سینما است، در ایران از اواخر دهه‌ی ۴۰ جریان مستقل و تجربی در سینما شکل می‌گیرد و بزرگ‌ترین خدمت را هم به همان جریان اصلی سینما می کند چون باعث افزایش تولیدات سینمایی می شود.

مسعود امینی‌تیرانی در ادامه با اشاره به این‌که مرز بین سینمای بدنه و تجربی، مسئله‌ی مخاطب است گفت: در سینمای تجربی، اولویت مخاطب حذف می‌شود، چون اساسا دغدغه‌ی جذب مخاطب وجود ندارد.

وی ادامه داد: این‌که روایت شکل متفاوتی داشته باشد، خارج از سینمای بدنه نیست و آن دسته از آثاری که پس از انقلاب به‌نام سینمای هنری ساخته شدند، روایت‌های هنری بودند و جزو سینمای بدنه به‌حساب می‌‌آمدند.

در ادامه آیتمی در خصوصی تعریف سینمای بدنه از زبان رضا لطفی، منتقد و کارگردان پخش شد و پس از آن رضویان با اشاره به این‌که در دهه‌ی شصت سینماهایی مانند "عصرجدید"، "سپیده"، "شهر فرنگ" و "بلوار" آثار سینمای هنری و تجربی را به نمایش می‌گذاشتند، ادامه‌ی بحث را کلید زد.

تیرانی با بیان این‌که اولویت نداشتن مخاطب در سینمای تجربی به‌معنای مخاطب نداشتن آثار این سینما نیست، گفت: فیلم بدنه محصولی است که برای تماشاگر و بازگشت سرمایه ساخته می‌شود اما آثار سینمای تجربی برای مخاطب ساخته نمی‌شود.

درستکار در ادامه با بیان این‌که سینما یعنی تماشاگر و بدون تماشاگر این مکانیزم تعریفی ندارد، گفت: زمانی‌که تمام فیلم‌های سینمای ما داستانی است و سینما خودش را بازیابی نمی‌کند، چاره‌ای نمی‌ماند غیر از این‌که فیلم‌سازان نسل جدید به‌سمت تجربه‌های تازه‌تری میل کنند تا از این طریق به بیان هنرمندانه برسند و گرامر سینما را تغییر دهند.

رضویان هم با بیان این‌که اختصاص سانس‌های اضافه‌ی اکران فیلم‌هایی مانند "پرویز" و "ماهی و گربه" در پردیس کورش و سایر سالن‌های سینما نشان از استقبال مخاطبان از آثار سینمای تجربی دارد بحث را به تیرانی سپرد و این کارگردان در اظهارنظری در خصوص گروه سینمایی "هنر و تجربه" گفت: تشکیل گروه "هنر و تجربه" پس از سال‌ها تلاش، غنیمت است و آینده‌ای مثبت دارد.

درستکار در ادامه با بیان این‌که مهم‌ترین دست‌آورد دولت در زمینه‌ی فرهنگ و هنر تاسیس گروه "هنر و تجربه" است خاطر‌نشان کرد: پس از گرفتاری‌ها و ایست بازرسی‌های دولت‌های گذشته، در این دولت راه برای فیلم‌سازان جوان باز شد اما این به آن معنا نیست که گروه هنر و تجربه" می‌تواند مشکلات جریان اصلی سینمای کشور را برطرف کند.

تیرانی هم در پایان اظهاراتش گفت: امیدوارم که شرایطی برای اکران دائم آثار سینمای "هنر و تجربه" ايجاد شود و رسانه‌ی ملی هم در تبلیغات این گروه را یاری کند.

در بخش دیگری از برنامه سحر عصرآزاد، سخن‌گوی انجمن منتقدان خانه‌ی سینما در گفت‌وگوی تلفنی درباره‌ی برگزار نشدن انتخابات مجموع عمومی سالانه‌ی انجمن منتقدان و نویسندگان سینما سخن گفت. پخش گزارش مفصل از اخبار روز سینمایی و آیتم "از ایده تا نمایش" از بخش های دیگر برنامه بودند.

در ادامه‌ی برنامه‌ی بخش نقد فیلم "ذوب‌شدن پادشاه" از گروه "هنر و تجربه" با حضور هوتن زنگنه‌پور، کارگردان فیلم و رضا درستکار، منتقد برگزار شد.

زنگنه‌پور در ابتدای بحث با اشاره به این‌که ۵ سال است فیلم‌سازی را آغاز کرده گفت: اولین فیلم بلند سینمایی‌‌ام "ذوب‌شدن پادشاه" را در سال ۹۲ کلید زدم، فیلم داستان زن نویسنده‌ای است که دچار بیماری اسکیزوفرنی هم‌راه با توهم می شود، روان‌کاوش برای درمان او از کاراکترهای معروف‌ترین رمانش به‌نام "ذوب‌شدن پادشاه" بهره می‌گیرد. لایه‌ی بیرونی فیلم "سایکودرام" است و انگاره‌های فلسفی و تقابل عینیت و ذهنیت هم به‌وفور در آن دیده می‌شود.

درستکار در ادامه در خصوص فیلم تاکید کرد: فیلم داستان نویسنده‌ای است که در جدال با شخصیت‌هایی داستانش قرار می‌گیرد.

رضویان با بیان این‌که پیوندهایی میان وهم و واقعیت ریتم کندی دارد، بحث را به منتقد می‌سپارد.

درستکار با اشاره این‌که باید از طریق فرم به ساختاری خوب رسید ادامه داد: قصه "ذوب‌شدن پادشاه" هویت ایرانی ندارد و تماشاگر ایرانی با شخصیت‌های این اثر هم‌زادپنداری نمی‌کند.

زنگنه با بیان این‌که به‌دلیل پرداخت به سوژه‌ای جهان شمول، جغرافیا را از داستان حذف کرده است، اذعان کرد: عناصر روایت در فیلم رعایت شده است، تعریف درست تعلیق این است که من اجازه بدهم مخاطب پایان داستان را حدس بزند و در نهایت این پایان را تغییر بدهم.

گزارش ناصر آقایی، بازیگر پیش‌کسوت سینما تئاتر و تلویزیون، آیتمی بود که برنامه را به نقد فیلم "خاکستر و برف" روح‌اله سهرابی پیوند داد.

سهرابی با بیان این‌که "خاکستر و برف" داستان احسان است که پس از ۲۵ سال برای دیدن یک دوست قدیمی به ایران می‌آید، گفت: در جریان این بازگشت اتفاقاتی ناخواسته تحولاتی را در زندگی احسان ایجاد می‌کند.

درستکار در ادامه با بیان این‌که مشکلش با فیلم سهرابی نسبت کم آن با شرایط زیستی روز جامعه است، عنوان کرد: دیالوگ‌های فیلم پیش از این در آثاری مانند فیلم‌های حاتمی‌کیا به کرات شنیده شده است و این باعث می‌شود فیلم برای مخاطب جذاب نباشد.

وی ادامه داد: قصه‌ی فیلم یک سوژه‌ی یک خطی دارد، پیکر شهیدی که آمده و فردی که می‌خواهد به کربلا برود، این سوژه قدرت زیادی برای روایت و ساخت لازم داشت.

سهرابی در خصوص بحث قصه پاسخ داد: من سعی کردم قصه‌ای تکراری را در فرمی جدید به تصویر بکشم، کما این‌که فیلم‌های سال‌های گذشته‌ی سینما مانند "شیار ۱۴۳" و "بوسیدن روی ماه" که به این مضمون می‌پردازند، همگی پس از "خاکستر و برف" ساخته شده‌اند، درباره‌ی این‌که فیلم سوژه‌ی روز نیست هم باید بگویم که هنوز هم هر از چند گاهی پیکر شهدا وارد کشور می‌شوند و خیلی‌ها در برابر این اتفاق موضع می‌گیرند.

سهرابی در پاسخ به خلاهایی که در شخصیت‌پردازی کاراکتر "احسان" وجود دارد، اذعان داشت: قرار نیست همه‌چیز در فیلم مستقیم گفته شود و به‌نظر من همان تماس‌های تلفنی و زبان روسی حرف زدن دختر احسان برای معرفی شخصیت او کافی بود و از طرفی موتور محرک داستان ما خود شخصیت‌ها هستند و در قسمت‌هایی که قصه‌ی ما لاغر است‌، همین کنش‌ها می‌تواند به یاری مخاطب بیایند.

درستکار اضافه کرد: در چنین قصه‌هایی ما یک قهرمان ساکت داریم که مخاطب با پرداخت مینی مالیستی به آن می‌رسد، اما مخاطب در این اثر با قهرمان هم‌ذات‌پنداری نمی‌کند.

سهرابی با اشاره به این‌که قهرمان قصه‌ی "خاکستر و برف" مادر شهید است و نه احسان خاطر نشان کرد: ما به‌عمد از مادر یک شهید برای حضور در این نقش استفاده کردیم و دیالوگ‌ها را تبدیل به نریشن کردیم تا تاثیرگذاری بیش‌تری داشته باشد.
کد مطلب: 3298