سخنان فرشته طائرپور به نمایندگی هنرمندان مقابل رئیس‌جمهور
فرشته طائرپور در "همایش ملی زنان، نقش‌آفرینان عرصه اقتصاد و فرهنگ" به نمایندگی از جامعه فرهنگی، هنری مقابل رئیس‌جمهور سخن گفت.
تاریخ انتشار : دوشنبه ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳ ساعت ۱۷:۴۳
 
سخنان فرشته طائرپور به نمایندگی هنرمندان مقابل رئیس‌جمهور
 
فرشته طائرپور هم‌زمان با تولد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن در "همایش ملی زنان، نقش‌آفرینان عرصه اقتصاد و فرهنگ" به نمایندگی از جامعه فرهنگی، هنری مقابل رئیس‌جمهور سخن گفت.

تحریرنو: این هنرمند عرصه سینما ۳۱ فروردین‌ماه هم‌زمان با تولد حضرت فاطمه زهرا (س) و روز زن در "همایش ملی زنان، نقش‌آفرینان عرصه اقتصاد و فرهنگ" مقابل حسن روحانی متنی را قرائت کرد.

متن کامل این سخنان بدین شرح است:
یا حفیظ و یا امین
با تعظیم به پیش‌گاه بانوی آب و عترت که بهانه مبارک این دیدار است... و با سلام و احترام به همه‌ی حضار به ویژه ریاست محترم جمهور جناب آقای دکتر روحانی.

مقرر شده که در مجالی بسیار کوتاه، از حوزه فرهنگ و هنر هم سخنی گفته شود... امید که آن‌چه گفته می‌شود، به حساب کفایت مطلب گذاشته نشود که در پنج‌دقیقه سخن، صرفا چندصد کلمه جای می‌گیرد و سخنران یک زن است و زنان همواره سرشار از ناگفته‌ها.

بنا ندارم از افتخارات ملی و جهانی هنرمندان ایرانی، به‌ویژه سینماگران طی سی سال گذشته، آمارهای جذاب ارائه کنم چرا که حق این‌ است که دسترسی خود شما به این اطلاعات، بیش از ما باشد... لذا از سهمیه چندصد کلمه‌ای خود استفاده می‌کنم تا به خود و شما یادآوری کنم که:
سیاست‌ها عمدتا برای فرهنگ و هنر، آغوشی گشاده نداشته‌اند... آغوشی که در آن انواع هنرمندان و تنوع گرایش‌ها، با احساس امنیت، جای بگیرند.

هر جریان سیاسی، معمولا در آغوش خود، تنها معدودی از هنرمندان و نوع خاصی از هنر را پذیرفته و خوش نشانده است... نوع خاصی که برای منویات آن جریان، خاصیت ابزاری داشته است... و جفای بزرگ‌تر این‌که نازپروردگان هر جریان، در طی بحران‌ها، نه به رقابت، بلکه به حذف دیگر هم‌کاران خود، به‌خصوص هنرمندان آزاده‌ای که بنا داشته‌اند مستقل از مناقشات سیاسی کار کنند، سوق داده شده و شرایط را به سهم خود آشفته‌تر کرده‌اند.

از سوی دیگر سوءظن رواج یافته نسبت به هنر و هنرمند، این توهم و حق را برای بسیاری از سازمان‌ها و جریان‌ها ایجاد کرده که به صرف داشتن دغدغه‌های ارزشی، اخلاقی و تربیتی، مدام عیب‌جویی کنند و با اظهار نظرهای هیجانی و اقدامات تولیدی، بر ناامنی فکری و کم‌کاری دست اندرکاران این عرصه بی‌افزایند.

جناب آقای روحانی، حوزه فرهنگ و هنر کشور، در حال حاضر به تعداد جریان‌های فعال سیاسی و اجتماعی، منتقد و مدیر و حامی مدعی دارد که تضارب آرا و اهداف‌شان با یک‌دیگر، و رقابت نابرابر اقتصادی‌شان با بخش خصوصی و موازی کاری‌شان با مدیریت دولتی، صرفا به فرسایش توان و کاهش اطمینان در جامعه هنری منجر شده و هنرمندان را با همه استعدادی که برای بالندگی فرهنگ، ایجاد امید و نشاط و آموختن اخلاق دارند، به احتیاط و حفظ فاصله کشانده است. ریاست محترم جمهور، رابطه سیاست و فرهنگ، نیازمند یک بازخوانی هوشمندانه است. اهالی عرصه فرهنگ با روی کار آمدن دولت شما، امیدوارتر از سال‌های اخیر به این بازخوانی دل بسته‌اند تا دگرگون شود نگاه خطا به نقش فرهنگ... و دیگر اشتباه گرفته نشود نیازهای فرهنگی یک جامعه، با نیازهای قابل تعلیق یک خانواده به برنامه‌هایی برای گذران اوقات فراغت.

جامعه ما باید بیاموزد که فرهنگ فقط در سینما و رسانه و تئاتر و موزه و کنسرت و کتابخانه، رشد نمی‌کند... و وزارت‌خانه‌های شما نیز باید باور کنند که توفیق‌شان جز با جریان یافتن خون فرهنگ در همه مویرگ‌های حوزه مدیریت‌شان، حاصل نمی‌شود.

جناب روحانی، اجازه دهید که از مناسبت مبارک این ایام استفاده کنم و سخن آخرم را به‌عنوان یک زن مطرح کنم. زخم فرهنگ، زخم خون‌ریزی نیست که هر بیننده‌ای را دلواپس کند. این زخم نهفته را تنها پزشکان حاذقی تشخیص می‌دهند که با نشانه‌های اضطراب، نومیدی، خشم و دل‌زدگی آشنا باشند... آیا شما طبیبی دقیق‌تر و شفیق‌تر از زنان جامعه سراغ دارید؟

آیا قبول دارید که بخش بزرگی از ناهنجاری‌های جامعه ما، به غیبت روح زنانه، نگاه زنانه و مراقبت‌های زنانه از اغلب عرصه‌های کوچک و بزرگ آن مربوط می‌شود؟

مگر غیر از این‌ است که زنان، عواطف خانواده را تنظیم و اهداف آن‌را تعریف و محقق می‌کنند؟... مگر غیر از این است که زنان، فن دفع غم و خلق نشاط و امید را خوب می‌دانند؟... مگر غیر از این است که سختی‌ها در دستان زنان، نرم و نابود می‌شوند؟... و مگر نه این است که زنان، اگر نسبت به ماجرایی متقاعد شوند، جانانه‌ترین حضور را در حل و فصل آن ماجرا خواهند داشت؟

مثال بارز هشت سال دفاع مقدس را از یاد نمی‌بریم. زن ایرانی آن ایام، و زنانگی تپنده در فرهنگ آن زمان، نسبت به حقانیت کشورش و دولتش در آن واقعه، متقاعد شده بود... و به مدد همین باور و هم‌دلی، قدم به میدان تحمل و حمایت نهاده بود تا عاشقانه‌ترین و جاودانه‌ترین حکایت‌ها را از آن حماسه، روایت کند.

جناب روحانی، شما چاره‌ای ندارید جز آن‌که، زنان جامعه را نسبت به سلامت، صلابت، اخلاق، ادب، آداب و فرهنگ دولت خود، متقاعد کنید... و به میدان بیاورید مادران را، با مهرشان... همسران را، با عشق‌شان... خواهران را با لطف‌شان ... و دختران را با شادابی‌شان... تا بازگردانند به جغرافیای فرهنگ این دیار، همه آن‌چه را که یا بیگانه به غارت برده و یا هم‌خانه به بیراهه کشانده است.

جناب روحانی... نجات فرهنگ، از بیگانگی و بی‌برنامگی و کج فهمی و کم اعتنایی، و مزاحمت جریان‌های بهانه‌جو، جدی‌ترین توقع ماست از دولت شما، در سالی که به‌نام نامی "فرهنگ" نامیده شده.

موفق باشید... و بخواهید که زنان ایران، در این ماموریت خطیر، از یاوران و حامیان شما باشند.
کد مطلب: 156