"چ"، فیلم دفاعمقدسی ضد جنگ!
نقدی بر فیلم "چ" آخرین حرف ابراهیم حاتمیکیا که جایزههای متعددی در چندین جشنواره و در بخشهای مختلف کسب کردهاست.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۳ مهر ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۲۸
اینکه عنوان این فیلم "چ" هست و نه "چمران" شاید بهدلیل ایناست که قرار نبوده تمامیت دکتر شهید مصطفی چمران را بهطور کامل در یکفیلم سینمایی گنجاند. فیلم هم بهطور کامل، چمران نیست. ابراهیم حاتمیکیا در استراتژی "چ" ظهوری دوباره دارد و پیامآور دیدگاهی است، حرفی را درست سر موقع زد!
با صدا و سپس حضور کامل فریبرز عربنیا در نمایی موضعی فیلم شروعشده و از همان ابتدا دکوپاژی عالی، موسیقی حماسی و شورانگیز، صدابرداری استادانه، تصویربرداری خلاق و همهی دیگر عوامل و اجزای این اثر دوستداشتنی در خدمت سینمایی درآمده که ارزش جهانی دارد.
دوربین سر دست که زمان زیادی از فیلم را پوشش داده در الگوترین فرم خود و بسیار درست و آموزنده ظاهرشده که لرزشاش بهموقع و سکون و تمرکزش نیز با دلیل دیده میشود، غوغای جلوههای بصری و کاپیوتری در بیشتر سکانسهای فیلم (مثلا سقوط هلیکوپتری که از کنترل خارجشده و با تعلیق شاهکار و فضاسازی کمنظیر منهدم میشود)، بازیهای در حد کفایت که انصاف نیست مثالی را از میانشان زد حتی در مورد کوتاهترین نقشها و حتی در مورد بازیگرانی که به کلیشه بازیکردن شهرهاند، طراحی و انتخاب صحنهها، تدوین و دیگر عناصر همه تقریبا مثبتاند و خط فکری کارگردانی در نظم خوب و پختهی فیلم ملموس است.
جز انگشت شمار مواردی کوچک هیچ انتقادی به این اثر تاریخی ملی نیست. مثلا نادر وقتی سلاحاش را برای خلاصکردن حیوان پر میکند، بعد منصرف میشود، اسلحه را خلاص نمیکند و اینکار از آنها که کاملا در نقش جنگجویان زبده قالب گرفتهاند بعید است. چندجا وقتی کُردها با هم صحبت میکنند بهفارسی و بدون گویش کُردی دیالوگ دارند (مثل اولین سکانس اسرا) با اینکه در اپیزودهایی فعل درست را در این مورد میبینیم که کُردها بهزبان اصلی گفتوگو دارند و زیرنویس شده، و شاید یکی دو مورد دیگر که اگر مبنای نقد حرفهای ایجاب نمیکرد باز دل نمیخواهد این ضعفها را ببیند!
"چ" در فیلمنامه عالیست با اینکه محدودیتی همیشه برای تولید اینگونه آثار مستند تاریخی هست. حاتمیکیا از هر نما استفاده کرده، از اندک زمانی در حد سهثانیه هم برای انتقال اطلاعات و پیشبرد ماجرا سود برده، اصلا نمای حاشیهای نداریم، هیچ سکانسی را نمیشود حذف کرد، رئالیته از همهی ابعاد فیلم (مضمون و فنی) پیداست و این بهخصوص در اپیزودهای استراتژیک رویکردی منظوردار و در المانسازیها حتی در پرداخت کاراکتر شخص شهید چمران با دقت و ذکاوت تدبیر شدهاست، نشانداده که در هر جغرافیایی میشود هالیوودی هم فیلم ساخت، از لنز تکنیک صرف، در گروه بهترین فیلمهای جهان در ژانر سینمای جنگ درآمده، سطح سینمای ملی را ارتقاء داده و از همه مهمتر و بهتر اینکه جنگ را تحلیل و صلح را ارائه داده است.
در اولین سکانسها بحث اخراج ارتشیها در اوایل انقلاب شنیده میشود، جلوتر نیز مباحثی بحث برانگیز از وقایع بعد از انقلاب را میشنویم که حاتمیکیا اگر چه نظر همه را نگفته باشد ولی تحلیلی درست، انسانی و بهصلاح را مطرح نموده، گفتن ارزشها بدون اغراق و ناگفتههایی تعریفی از شهید چمران و از نژاد کُرد، همهجانبه قیدشده (مثبت و منفی) چه برای موافقها چه برای مخالفان، در اوج رئالیته و رسیدن به اخوت و وحدتی که در نمای "واعتصمو بحبلالله..." مستتر است. ارتش، سپاه، ملت کل و مردم بومی منطقه (بهخصوص پاوه) هر یک به تفکیک تحلیل و تمجید منطقی شدهاند و در این فیلم جایگاه دارند.
این فیلم در بسیاری لحظات، احساس را به شدت تحریک میکند؛ ضمن حفظ احترام ویژهای برای ارزشهای دفاعمقدس بهقدری درد و رنج جنگ را میبینیم که درک کنیم این اتفاق ناشایست بههیچ قیمتی نمیارزد... صرفنظر از آنچه در تاریخ به جزئیات رخداده یا ریشهیابی تقصیری که باعث کشمکشهای آن مقطع کشور و درد مردم شده، مضمون این فیلم نیازی است که همیشه بوده و هست. غم جنگ و مصائب آن در نفیر جذابی که موسیقی فیلم با صدای یک زن کُرد تدارک داده آشکار است که تماشاگر ایرانی شاید آرزو کند که کاش حاتمیکیا از آینده فیلم بسازد...
یکی دیگر از بزرگترین آموزههایی که این فیلم بهخصوص برای سینماگران اقتباسی، تاریخی یا سفارشی و دولتی دارد این است که برای آنچه به اصل واقعیت اضافه میکنیم از حقیقت نکاهیم، برای تولید فیلم سینمایی هنریتر اگر بهواقعیت تاریخی سوژه چیزی میافزائیم به حقیقت آن متعهد باشیم.
سیدمحمدحسین حسینی