در نشست "روزمبادا" مطرح شد:
عزیزخانی: در نگارش فیلم‌نامه از ادبیات مادرم وام گرفته بودم
کارگردان فیلم سینمایی "روز مبادا" گفت: مسلما در فیلم‌سازی از خیلی‌ها الهام گرفته‌ام و شاید عمده اسامی یادم نباشد اما کارهای علیرضا داوونژاد را دوست دارم و بیش‌تر از او الهام می‌گیرم.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۱۹ بهمن ۱۳۹۳ ساعت ۲۲:۱۷
 
عزیزخانی: در نگارش فیلم‌نامه از ادبیات مادرم وام گرفته بودم
 
فائزه عزیزخانی، کارگردان فیلم سینمایی "روز مبادا" گفت: مسلما در فیلم‌سازی از خیلی‌ها الهام گرفته‌ام و شاید عمده‌ی اسامی یادم نباشد اما کارهای علیرضا داوونژاد را دوست دارم و بیش‌تر از او الهام می‌گیرم.

تحریرنو: نشست خبری فیلم سینمایی "روز مبادا" به کارگردانی فائزه عزیزخانی امشب با حضور عوامل فیلم در سالن سعدی برج میلاد برگزار شد.

در ابتدای این نشست، فائزه عزیزخانی کارگردان "روز مبادا" عنوان کرد: ایده‌ی فیلم سینمایی "روز مبادا" به‌صورت یک داستان کوتاه در دو صفحه شکل گرفت. داستان این فیلم جزو قصه‌های کوتاهی بود که در مجموعه داستان‌هایم نوشته بودم و از همان ابتدا باور داشتم که می‌تواند فیلم‌نامه‌ی خوبی شود و در نتیجه آن‌را ساختم.

عزیزخانی در ادامه درباره‌ی ضرورت حضور کوتاه هدیه تهرانی در فیلم "روز مبادا" گفت: حضور خانم تهرانی مانند همه‌ی بخش‌های دیگر فیلم‌نامه واجب بود و امکان حذف آن وجود نداشت.

این کارگردان جوان درباره‌ی قسمت‌های مستند‌گونه‌ی "روز مبادا" توضیح داد: اساسا زمانی‌که قصه‌ای در فیلم روایت می‌شود مستند بودن آن محال است اما گاهی شخصیت مادر در فیلم کلماتی را اضافه می‌کرد و این اتفاق، منحصر به حضور یک نابازیگر است که در فیلم من نیز به‌وجود آمد.

عزیزخانی گفت: بخش فوت پدر جزو سناریو نبود اما زمانی‌که در مرحله‌ی تدوین بودم متوجه شدم که نمی‌توانم از این واقعیت صرف‌نظر کنم. بنابراین انتخاب کردم که پایان قصه را با واقعیت زندگی‌ام که نبود پدر است، گره بزنم.

وی ادامه داد: مسلما در فیلم‌سازی از خیلی‌ها الهام گرفته‌ام و شاید عمده‌ی اسامی یادم نباشد اما کارهای علیرضا داوونژاد را دوست دارم و بیش‌تر از او الهام می‌گیرم.

کارگردان فیلم سینمایی "روز مبادا" درباره‌ی دیالوگ‌های این فیلم بیان کرد: دیالوگ‌ها بداهه نبود. در نگارش فیلم‌نامه از ادبیات مادرم وام گرفته بودم به‌همین دلیل این فضا برای مادر غریبه نبود.

نگار اسکندر‌فر، تهیه‌کننده‌ی فیلم سینمایی "روز مبادا" نیز با حضور در این نشست بیان کرد: فائزه عزیزخانی از هنرجویان کارگاه‌های آموزشی عباس کیارستمی بود و از ابتدا هم در چنین فضاهایی فیلم کوتاه می‌ساخت. کار او را دیده و قبول داشتم. با شناختی که از عزیزخانی داشتم، زمانی‌که فیلم‌نامه‌ی "روز مبادا" را خواندم قبول کردم که تهیه‌کنندگی آن‌را بر‌عهده بگیرم.

وی به دغدغه‌ی خود در حوزه‌ی تهیه‌کنندگی اشاره کرد و گفت: هدف و دغدغه‌ام آموزش است و قبل از این‌که به تهیه‌کنندگی سینما فکر کنم در تئاتر تهیه‌کننده بودم. دوست دارم کسانی که به موسسه‌ام می‌آیند، شناخته شوند درنتیجه از آن‌ها حمایت می‌کنم.

در ادامه‌ی نشست، شیرین آقا‌رضا‌کاشی که جلوی دوربین دخترش بازی کرده بود، درباره‌ی حضورش در "روز مبادا" توضیح داد: تجربه‌ی زیادی در بازیگری ندارم اما در این سال‌ها در کنار دخترم بودم و در فیلم‌های کوتاهی که ساخته است، بازی کردم.

وی ادامه داد: همیشه منتظر بودم او که اولین فیلم بلندش را بسازد و من هم بتوانم آن‌را ببینم. خیلی خوش‌حالم که این اتفاق افتاد.

این بازیگر افزود: فیلم بازی‌کردن سختی‌های خودش را دارد ولی زیبایی‌ها و لذت‌های خودش را هم به‌هم‌راه دارد. ضمن آن‌که تلاش‌های همه‌ی دست‌اندرکاران یک فیلم است که آن‌را به نتیجه می‌رساند.

وحید عزیزخانی، دیگر بازیگر این فیلم با اشاره به این‌که پیش‌از این در فیلم‌های کوتاه این کارگردان بازی کرده است، گفت: باتجربه‌ای که از کارهای قبلی و شناختی که از خواهرم داشتم، جلوی دوربین فیلم بلندش هم رفتم.

پرویز آبنار، صداگذار فیلم "روز مبادا" با اشاره به این‌که فیلم را بعد از فیلم‌برداری دیده است، گفت: خیلی اتفاقی این فیلم را پیش یکی از دوستان دیدم و بعد از این‌که خانم عزیزخانی از دعوت به‌کار کردند، فیلم را دیده بودم و روی آن کارکردم.

آبنار با اشاره‌ی این‌که فیلم مرز بین واقعیت و تخیل را خیلی خوب نشان داده‌است، اظهار کرد: فیلمی مانند "روز مبادا" ندیده‌ام که به‌خوبی بتواند مرز بین واقعیت و تخیل را نشان دهد، مگر فیلم "زندگی و دیگر هیچ" عباس کیارستمی.

میرشجاع گراکویی، صدابردار این اثر سینمایی هم درباره‌ی شیوه‌ی صدابرداری این فیلم توضیح داد: در "روز مبادا" تعداد شخصیت‌ها زیاد بود، میزانسن و دکوپاژ خاصی نداشتیم و با دوربین روی دست فیلم‌برداری کردیم.

وی خاطرنشان کرد: در این فیلم بازیگرهایی داشتیم که خیلی حرفه‌ای نبودند و زندگی خودشان را بازی می‌کردند و ما هم لحظات زندگی واقعی آن‌ها را ثبت می‌کردیم.
کد مطلب: 2554