داستان مردی كه مدام دروغ می‌گويد
مجموعه‌ی "بين خودمون بمونه" يكی از سريال‌های اجتماعی شبكه‌ی دو، درباره‌ی يک معضل اخلاقی به‌نام دروغ است.
تاریخ انتشار : يکشنبه ۸ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۴۰
 
داستان مردی كه مدام دروغ می‌گويد
 
مجموعه‌ی "بين خودمون بمونه" يكی از سريال‌های اجتماعی شبكه‌ی دو، درباره‌ی يک معضل اخلاقی به‌نام دروغ است.

تحریرنو: فضايل اخلاقی يكی از عناصر مهم و كليدی در شكل‌گيری درام‌های اجتماعی به‌حساب می‌آيد كه در سال‌های گذشته نمونه‌های مختلفی از آن‌را از شبكه‌های تلويزيونی ايران مشاهده كرده‌ايم. در اين ميان مجموعه‌های تلويزيونی بخش عمده‌ای را به‌خود اختصاص داده و روی مباحث مربوط به‌حوزه‌ی اخلاق بيش‌ترين مانور را داده‌اند.

اين مجموعه، داستان تورج، كارمند حساب‌داری يک شركت بزرگ است كه برای خريد خانه پول كم‌آورده و برای تامين آن به هر دری می‌زند تا اين‌كه سرانجام مشكلش با فروش تكه‌ای زمين در كاشان حل می‌شود اما در محل كار با مشكل ديگری مواجه می‌شود.

توليد مينی‌سريال در شبكه‌های مختلف جهانی امر متداولی است كه چندان در شبكه‌های تلويزيونی كشورمان رايج نيست و مخاطب هم آشنايی چندانی با آن ندارد. بين خودمون بمونه به‌عنوان يک سريال پنج قسمتی مشكلی به‌نام فيلم‌نامه دارد و چرا كه فيلم سرشار از ماجراهای پی‌درپی است كه برای تورج و خانواده‌اش رخ می‌دهد بی‌آن‌كه به مخاطب فرصت نفس‌كشيدن بدهد.

تورج به‌عنوان شخصيت محوری داستان، يک دروغ‌گوی تمام عيار است كه حتی برای ساده‌ترين و پيش‌پا افتاده‌ترين مسائل دروغ می‌گويد. برای نمونه می‌توان به سفرش به كاشان برای فروش زمين و مرخصي نداشتن‌اش در كوران كار اشاره كرد، كه در ادامه به فاجعه‌ای بزرگ برای رئيس‌اش ختم می‌شود.

عليرضا طاهری به‌عنوان نويسنده كار و عطشانی در مقام كارگردان به نكته‌ی مهمی كه نياز مخاطب به هم‌ذات‌پنداری با شخصيت اصلی داستان است توجه نكرده‌اند. تورج كه توسط آن‌ها خلق‌شده، از يک رذيلت اخلاقی به نام دروغ سرشار است و اين صفت شخصيت او را شكل داده‌است. اين در حالی است كه همسرش هم به‌طور مداوم بابت اين موضوع به تورج تذكر می‌دهد اما نتيجه‌ای نمی‌گيرد، به‌همين دليل هم تحول درونی تورج با توجه به اين پس‌زمينه باسمه‌ای جلوه‌كرده و رنگ‌وبويی از حقيقت با خود ندارد.

مشكل شخصيت‌پردازی در "بين خودمون بمونه" به‌شكل پررنگی خود را به رخ مخاطب كشيده و بيش‌تر با تيپ‌هايی در قالب شخصيت روبه‌رو هستيم. تورج شخصيتی تک‌بُعدی با كم‌ترين لايه‌ی ممكن است كه به مرور زمان به ماشين دروغ‌گويی تبديل شده و به دروغ اعتياد پيدا كرده‌است.

با توجه به پنج قسمتی بودن كار تاحدود زيادی دست نويسنده برای پرداختن به لايه‌های ديگر شخصيت‌های اصلی بسته‌بوده كه البته نمی‌تواند دليل محكمی برای اين ضعف بزرگ به‌حساب بيايد.

در كنار تورج بايد به همسر او و در آخر به منصوری (رئیس تورج) اشاره كرد كه هريک از آن‌ها، تنها تيپ‌هايی آشنا برای مخاطب به‌حساب می‌آيند كه فقط اسم‌هايشان عوض شده‌است. بين خودمون بمونه به مانند ساخته‌های سينمايی علی عطشانی از بازيگرانی توانا بهره گرفته و بسياری از ضعف‌های كار از اين طريق پوشانده شده‌است.

بهنام تشكر كه درک درستی از كمدی دارد، يک باورپذيری نسبی را به شخصيت تورج تزريق‌ كرده‌است هم‌چنين زمان‌بندی در اجرای شوخی‌ها را به‌شكل مطلوبی رعايت كرده‌است. سيما تيرانداز و آتيلا پسيانی هم در ديگر نقش‌های اصلی با وجود ضعف در پرداخت شخصيت‌های ياد شده، در حد استانداردهای تلويزيونی ظاهر شده و به باور مخاطبان خويش می‌نشينند.

بين خودمون بمونه با وجود برخورداری از سوژه‌ای ارزش‌مند و تلاش در تقبيح عمل زشت دروغ‌گويی، به‌سبب ضعف در پرداخت قصه و ماندن در دام كليشه‌ها می‌توان گفت آن‌چنان كه بايد موفق ظاهر نشده‌است.
کد مطلب: 801