بازنشر یادداشتی بعد از ۴۴ سال
رویین پاکباز نقاش و مولف هنری برجستهی کشور یادداشتی را که در سال ۱۳۴۸ برای اولین نمایشگاه قاسم حاجیزاده نوشته را برای بازنشر در اختیار رسانهها قرار داد.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۲۰
رویین پاکباز نقاش و مولف هنری برجستهی کشور یادداشتی را که در سال ۱۳۴۸ برای اولین نمایشگاه قاسم حاجیزاده نوشته را برای بازنشر در اختیار رسانهها قرار داد.
تحریرنو: رویین پاکباز نیاز بهمعرفی ندارد. او علاوه بر اینکه نقاش و بهفعالیت هنری مشغول است بیشترین سهم را هم در تالیفات هنری ما دارد. "دایرهالمعارف هنر، نقاشی، پیکرهسازی، گرافیک"، "فرهنگ اصطلاحات هنری و اعلام هنرمندان" و "هنر مدرنیسم" تنها بخشی از تالیفات گرانبهای پاکباز در عرصهی هنرهای تجسمی است. یادداشتی که در ادامه میخوانید توسط او در سال ۱۳۴۸ و بهمناسبت برگزاری نمایشگاه قاسم حاجیزاده در تالار قندریز تهران نوشته شدهاست. بهانهی باز نشر این یادداشت تازهترین نمایشگاه حاجیزاده است که اینروزها در گالری ماه پیش روی عموم قرار دارد.
یادداشت رویین پاکباز:
"حاجیزاده با تابلوهایش دنیای مغشوش و متناقضی را بر روی دیدگان بیننده میگشاید، در دنیای او ذهنیت و عینیت، مادیت و روحانیت، طبیعتگرایی و تجریدپردازی، حركت و سكون، سردی و گرمی، بهطور غیرمنطقی بههم میآمیزند.
اگر بیننده از این همه آشفتگی دچار گیجی نشود، حداقل ازتلاش برای راهیافتن بهدنیای او منصرف میگردد...
و فقدان عناصر چشمفریب در آثار حاجیزاده (كه شاید یكی از نكات مثبت كار اوست)، این امر را تشدید میكند .اصولا آثار حاجیزاده یک كیفیت "ضد بیننده" دارد، و خشونت و ابهام آنها (با تمام ظرافت و دقتی كه در خلق آنها اعمال شده است)، نهتنها بیننده "لطیفطبع" و احساساتی و آنكه در نقاشی بهدنبال زیبایی سهلالوصولی میگردد، از خود میراند، بلكه بیننده جستوجوگر و معقول را نیز با اشكال بهخود راه میدهد.
ولی اگر قدری تامل كنیم در ورای برودت این آثار و در پشت پردهی ابهامی كه بر آنها گسترده شدهاست میتوانیم تكوین یک فاجعهی دردآلود را مشاهده كنیم. حال این فاجعه چیست و چرا نمیتوان آنرا آشكارا دید و حس كرد دلایلی دارد كه ذكر خواهم كرد.
علت ابهام حاجیزاده را پیش از هرچیز باید در لكنتزبان و ضعفبیان او جستوجو كرد، با وجود آنكه او تقریبا از همهی رنگها و فرمها در كار خویش استفاده میكند ، ولی بهدلیل عدم همآهنگی و تناقض آنها، اثرات یكدیگر را خنثی میكنند. گویی همهچیز بر سطح تابلو رنگ میبازند، گویی بههمهچیز فاصلهیی بسیار دور نگریسته میشود، گویی همهچیز قدرت بروز عینی و آشكار خود را از دست دادهاند .
وسواسی كه حاجیزاده در "پرداخت" تابلو بهخرج میدهد نهتنها تجلی مفاهیم او را بارزتر نمیكند. بلكه آنها را ساییده و فرسوده و نامشخص جلوهگر میسازد.
دانسته یا ندانسته، فا جعهی تردیدها و شکها، فاجعهی تصادم اذهان بیمار با واقعیت را بازگو میكند. و در این بیان، صداقتی را میتوان بازیافت، او از زمرهی نقاشانی است كه بیشتر از آنكه بخواهد مقلد باشند، سعی میكند خود به تنهایی كشف كنند. او اكنون در برخی از برداشتهای درست و نادرست قرار دارد. چگونه خود را از آن رهایی میدهد؟ در هیچیک از تابلوهای اخیر او پاسخی برای این سوال نمیتوان یافت."