سینمای تجربهگرا تلاش میکند از روایت داستانی که مبتنی بر کلام است، فاصله بگیرد و بهدنیای عینیت قدم میگذارد.
به گزارش تحریرنو بهنقل از ستاد خبری سیودومین جشنوارهی بینالمللی فیلم کوتاه تهران، در ابتدای این نشست محمد صنعتی دربارهی رابطهی سینما با ناخودآگاه گفت: تولد سینما و روانکاوی با فروید در دههی آخر قرن نوزدهم اتفاق افتاد. تلاش هر دو شاخهی شناخت انسان در حوزهی هنر، دانش و علم است.
حتی در نوعی از سینما که تلاش میکند بهگونهای غیرقابل تفسیر فیلم بسازد یا مقابل تحلیل قرار گیرد، باز هم ناخودآگاه و ذهن انسان درگیر است.
سینما بیش از هنرهای دیگر میتواند به تمامی واقعیتهای بیرونی و درونی انسان نزدیک شود و آنرا درک کند. کاریکه دوربین انجام میدهد شبیه اندوسکوپی است که میتواند به درون ذهن انسان برود و تصویر آنرا بهما نشان دهد.
صنعتی افزود: از حوالی دههی ۵۰ با پیشرفت تکنولوژی روبهرو هستیم و سینماگران تلاش میکنند با کمک یافتههای روانکاوی سینمای رئالیستی که واقعیت بیرونی را نشان میدهد، به فراسوی واقعیت عینی بروند و متوجه درون انسان شوند. والتر بنیامین می گوید: با دوربین ناخودآگاه بصری را مانند ناخودآگاه غریزی کشف می کنیم.
این کارشناس دربارهی سینمای ذهنیت و ناخودآگاه بصری توضیح داد: سینمای تجربهگرا تلاش میکند از روایت داستانی که مبتنی بر کلام است، فاصله بگیرد و بهدنیای عینیت قدم میگذارد. فروید میگوید: خوابها و رویاهای ما مشخصاتی دارند که مربوط به دوران کهن یا باستانی هستند و اینها را در رویاپردازی میبینیم و زبان ناخودآگاه مثل خط هیروگلیف است و تصاویری که میبینیم، بیشتر بصری هستند.
در ادبیات نیز شعری را ترجیح میدهیم که بتواند ایدههای خود را تصویریتر بیان کند. سینماگران تجربی تلاش میکنند سینما را از ادبیات و رمان جدا کنند و ایدهها را تصویری نشان دهند.
وی افزود: ایدهای که نمیتواند بهدلیل محدودیتهای اجتماعی، فرهنگی، ارزشها و معیارهای مذهبی ابراز شود یا برای فرد، دردناک است و یا اینکه نمیتواند از سانسور ناخودآگاه عبور کند به رویا و ناخودآگاه تبدیل میشود.
صنعتی دربارهی شکستهشدن مرزهای فیلمسازی در قرون متفاوت بیان کرد: در اواخر قرن ۱۹ و ۲۰ سمبولیستها، دادئیستها و سوررئالیستها تلاش کردند مرزها را بشکنند. وقتی روانکاوی بهوجود آمد، سوررئالیستها در سینما و نقاشی به آن توجه کردند.
خصوصیات کار آنها این بود که وحدت زمان و مکان شکسته شود و در حال حاضر در سینمای مدرن بیشتر این نوع فیلمها را میبینیم. اینگمار برگمن بهعنوان یک فیلمساز با اینکه به ناخودآگاه نقب میزد، خط داستانی را رعایت میکرد و تماشاگر نیز داشت.
این کارشناس عنوان کرد: تکهتکه شدن یکی از خصوصیات هنر قرن ۲۰ است، یعنی سینماگران تجربی در کار خود روایت خطی، وحدت زمان و مکان را رعایت نمیکنند و آن قدر عینیتها تکهتکه است که نمیتوانیم مسائل را به یکدیگر ربط دهیم.
سینماگران تجربی بهدلیل استفاده بهتر از ابزار تجربی تلاش میکنند به ناخودآگاه نزدیک شوند، به آسانی منظورشان را برسانند و مثل یک کاشف کار کنند.
صنعتی در پایان صحبتهای خود گفت: معتقدم حتی سینمای مبتذل که براساس لذت جنسی یا قدرت پیش میرود، بازهم بهدنبال ناخودآگاه است اما تفاوت در این است که در سینمای اصیل و تجربی سینماگر در بیرون ناخودآگاه میایستد اما در سینمای مبتذل سینماگر داخل یک کامروایی بلافاصله قرار گرفته و داخل آن است.
در ادامهی این نشست تورج منصوری درخصوص مباحث مطرح شده گفت: سینمای تجربی بههیچوجه غیرجدی تر از سینمای اصیل نیست و از نگاه من سینمای آماتوری بهحساب نمیآید و زیربنای چیزی است که بعدها در سینما استفاده میشود.
بخش بسیار زیادی از زبان سینما مدیون سینمای تجربی است و از نظرم انفجار بزرگ اتفاق افتاده و ما در معرض آن هستیم و بزرگترین مهاجرت تاریخ بشری در حال وقوع است. با نظریهی آقای صنعتی دربارهی خطوط هیروگیلیف موافقم و بهنظرم مبنای مونتاژ خلاق است. این خطوط نهتنها با تاریخ بشری بلکه با ساختمان تدوین همآهنگ است.