سه کتاب از مجموعه ی جدید انتشارات روایت فتح با نام مدافعان حرم منتشر شد
سه کتاب از سیزدهمین مجموعه انتشارات روایت فتح با نام " مدافعان حرم" به چاپ رسید.
تاریخ انتشار : پنجشنبه ۲۴ تير ۱۳۹۵ ساعت ۱۲:۲۷
به گزارش تحریرنو از روابط عمومی موسسه انتشاراتی روایت، سه کتاب از سیزدهمین مجموعه انتشارات روایت فتح با نام " مدافعان حرم" به چاپ رسید.
کتاب های "مدافعان حرم۱: شهید مهدی نوروزی، مدافعان حرم ۲: شهید عبدالله اسکندری، مدافعان حرم۳: شهید حامد جوانی" به ترتیب به نویسندگی منصوره قنادیان، نجمه طرماح و حسین شرفخانلو به روایت زندگی این شهدا از زبان همسر، همرزمان و خانواده شهدا می پردارند.
مجموعه ی جدید" مدافعان حرم" به بیان خاطرات شهدای دفاع از حریم اهل بیت می پردازد. در بخشی از مقدمه ی این مجموعه می خوانیم: "مجموعه ی کتابهای مدافعان حرم صحن ی است که در آن ناگفته های حیات سرمدی ايثارگران فرا زمینی در منظر مخاطبان به نمایش درآمده تا تاکیدی باشد بر این که همیشه پرچمدارانی هستند تا بیرق حقانیت اسلام ناب محمدی(ص) تحت زعامت سلاله ای از تبار درخشان ولایت را به هر قیمتی بر دوش کشندو این زمان ، زمان تفوق اسلام بر کفر جهانی است."
در بخشی از کتاب شهید نوروزی می خوانیم: " صبح سر صبحانه اشک تو چشم هایش جمع شد و گفت: «هیچ وقت فکر نمیکردم زنم مانع کربلا رفتنم بشه.» روی کربلا حساس بود. خوب بلد بود چطور با من حرف بزند. گفتم: «برو من نمیخوام مانعت بشم. از ته دلم راضیام بری ولی بدون که دلم برات تنگ می-شه.» بعدهم به شش ماهه امامحسین (ع) قسمش دادم که برود. لحن صحبتش عوض شد. دستم را گرفت و گفت: «برگردم جبران می کنم، کم کاری هایم رو توی این چند وقته بنویس، برگشتم جبران می کنم.» نمی توانستم ناراحتی اش را ببینم. دلش زودتر از خودش رفته بود"
در پشت جلد کتاب شهید عبدالله اسکندری آمده است: " همه چيز برايم سي سال به عقب برگشت . حال و روز خانمهايي كه دورمان بودند و با شنيدن خبر شهادت همسرشان يكباره دنياي قشنگ آرزوهايشان فرو میريخت. بعد از سالها براي من اتفاق افتاد. خاطرات خانم دهبزرگي هم از همين دست بود با اين تفاوت كه پسر كوچكش طعم داشتن پدر را نچشيد و تصويري از آن در ذهن نماند و عليرضا و فاطمه و زهرا نفسشان به نفس بابا بسته بود. برايم از روزي كه خبر شهادت همسرش را شنيد گفت. از جواني كه با خاطرات او و در فراز و نشيب بزرگ كردن پسرش گذشت و در گذر زمان به فراموشي سپرده شد. بعضي را میشنيدم بعضيها را نمیشنيدم. هر از چندي حرفش را قطع میکردم و با آهي که از عمق وجودم بر میخواست، مي پرسيدم يعني ديگه حاجي بر نمیگرده؟"
خاطره ای از کتاب شهید حامد جوانی : " وقت درجهاش رسیده بود. آن روزها داشت آماده میشد دوباره برگردد سوریه. همقطارهایش قبلتر رفته بودند دنبال کارهای اداریِ ترفیع و بیشترشان هم درجۀ جدید روی دوششان نشسته بود. هی هم به حامد میگفتند «بیا برو دنبال درجهات. خودت پیِ کارت را نگیری، کسی نمیآورد درجهات را بچسباند روی دوشت!» حامد اینها را میشنید و لبخند میزد. یک بار هم که یکی از رفقای صمیمیاش پا پیاش شد که «چرا نمیروی سراغ کارهای درجهات؟» گفت «عجله نکن عبدالله! درجه دادن و درجه گرفتن، بازی دنیاست. اصلش آن است که درجه را خدا به آدم بدهد. خدا بخواهد، میبینی که درجهام را توی سوریه از دست خود خدا میگیرم.»
بر اساس این گزارش روایت فتح کتاب های "مدافعان حرم۱: شهید مهدی نوروزی، مدافعان حرم ۲: شهید عبدالله اسکندری، مدافعان حرم۳: شهید حامد جوانی" با تیراژ ۱۱۰۰ نسخه به ترتیب با قیمت ۵۵۰۰، ۸۰۰۰ و ۵۳۰۰ تومان روانه بازار کتاب کرد.