سه طرحنامهی نظریهی قرآنی در کرسی علوم نقلی بررسی شد
نقد و مناظرهی شورای عالی انقلاب فرهنگی، سه طرحنامهی "نظریه بلاغی بیان و تبیین"، "ساختار شکنی قصاص" و "ترجمه مخاطب محور قرآن" در کرسی علوم نقلی ارائه و پس از بررسی نظرات داوران تصمیماتی در این خصوص گرفته شد.
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۶
به گزارش تحریرنو از روابطعمومی دبیرخانهی کرسیهای نظریهپردازی، نقد و مناظرهی شورای عالی انقلاب فرهنگی، سه طرحنامهی "نظریه بلاغی بیان و تبیین"، "ساختار شکنی قصاص" و "ترجمه مخاطب محور قرآن" در کرسی علوم نقلی ارائه و پس از بررسی نظرات داوران تصمیماتی در این خصوص گرفته شد.
بر اساس این گزارش، دو طرحنامهی نظریهی "ساختار شکنی قصاص" و "ترجمه مخاطب محور قرآن" نیازمند تکمیل مستندات تشخیص داده شد و به صاحب نظریه جهت رفع نقایص ارجاع گردید.
همچنین اعضای کرسی دربارهی برگزاری پیش اجلاسیه علمی طرحنامهی "نظریه بلاغی بیان و تبیین" در دانشگاه اصفهان که توسط دکتر محمد خاقانی ارائه شد، به نتیجه رسیدند و شورای داوران و ناقدان این نظریه را تعیین کردند.
خلاصهای از "نظریه بلاغی بیان و تبیین"
علم بلاغت از جمله علوم لغوی و ادبی است که در جهان اسلام نضج و تکامل فراوان یافت. علمای بلاغت عربی هرچند در برخی مبانی فلسفی مانند مباحث صناعات خمس (بهویژه شعر و خطابه) از نظریات ارسطو و برخی فلاسفه دیگر یونان متاثر بودند، اما برای تشخیص و تبیین دقایق و اسرار قرآنی در تدوین این دانش ابتکارات فراوانی ارائه دادند.
این دانش مرحلهی تولد خود را مرهون نابغه ایرانی سیبویه و الکتاب اوست، که در کنار مباحث صرفی و نحوی به برخی رهیافت های بلاغی اشاره کرد، و سپس در مرحله تکامل مرهون نابغة دوم ایرانی عبد القاهر جرجانی است که با دو کتاب اسرار البلاغة و دلائل الإعجاز مباحث این علم را برای تبیین جزئیات اعجاز بلاغی قرآن کریم به اوج رساند، و سرانجام با فصل سوم از کتاب مفتاح العلوم سکاکی به سه شاخه اصلی معانی و بیان و بدیع تقسیم شد، و در تمام قرون پس از آن با شروح مختلفی که استادانی چون خطیب قزوینی و تفتازانی بر آن نوشتند با همان طرح سکاکی تثبیت شد.
کتب آموزشی منتشره در کشور ما در حوزهی بلاغت تماما با رویکردی سنتی و بر پایه آموزههای سکاکی و خطیب و تفتازانی بنا شده است، که نمونه بارز آن کتاب جواهر البلاغه احمد الهاشمی و کتاب محمد خاقانی اصفهانی با عنوان جلوه های بلاغت در نهج البلاغه است. در حالی که علم بلاغت به عنوان مهم ترین دانش در حوزة ادبیات و زبیایی شناسی زبان مدت ها است تحت تأثیر نحله های نو در زبانشناسی نو تغییرات شگرفی یافته است، که یکی از محورهای آن گذار از بلاغت جمله به بلاغت متن است.
در این نظریه در آغاز دیدگاه برخی زبانشناسان غربی در خصوص مرگ دانش بلاغت و جایگزینی علوم دیگری مانند نقد ادبی، معناشناسی، نشانه شناسی، سبک شناسی و ... و نیز دیدگاه های افراطی و تفریطی برخی از صاحبنظران بلاغت جدید در جهان عرب مانند احمد مصطفی مراغی، احمد الشایب، أمین الخولی و سعد مصلوح مورد نقادی قرار گرفته، و با ادعای ناکارآمدی آنها نظریه بلاغی بیان و تبیین برای ارائة الگویی نو از علم بلاغت عرضه شده است، که در آن اولا زیبایی شناسی زبان علاوه بر حوزة ادبیات به تمام زبان تعمیم یافته، ثانیا سه علم معانی و بیان و بدیع به دو علم زیبایی های لفظی (جمالیات اللفظ) و ارزش های معنایی (کمالیات المعنی) تبدیل شده است. این نظریه در تکمیل نظریه پیشین همین پژوهشگر با عنوان: نشانهشناسی و زبانشناسی اسلامی، برای اولینبار قاعده فلسفی حکمت متعالیه ملاصداری شیرازی (النفس جسمانیة الحدوث وروحانیة البقاء) را از رابطه جسم و روح به رابطه لفظ و معنا سرایت داده و برکنشهای این تسری را در حوزه بلاغت بررسی کرده است.
برای تحقق اهداف این نظریه ابتدا به کارکردهای دو کلید واژهی قرآنی بیان و تبیین پرداخته شده، سپس برخی مباحث حوزه علم معانی به علم نحو واگذار شده، و مباحث باقیمانده علم بلاغت در دو باب تقسیم شده است: باب اول کمالیات معنا با عنوان بلاغت بیان، و باب دوم جمالیات لفظ با عنوان بلاغت تبیین مورد بحث قرار گرفته است. در پایان با عنوان متمم از اتحاد واقعی لفظ و معنا و زیباییهای لفظی و معنوی با الهام از نظریه ملاصدرا در خصوص ترکیب اتحادی ماده و صورت بهجای ترکیب انضمامی دفاع شده است.